انتقاد خانم بازیگر از لاکچریبازی تلویزیون و نمایشخانگی/ وقتی همه میخواهند به خانواده حمله کنند
مهوش صبرکن گلایه دارد که چرا تلویزیون، سینما و نمایشخانگی، خانواده و اصالتهای ایرانیاش را فراموش کردهاند؟ و این لاکچریبازیها از کجا سردرآوردند؟
به گزارش ستاره ها؛ زمانی وقتی جلوی تلویزیون مینشستیم یا با خانواده به سینما میرفتیم و حتی نیمنگاهی به نمایشخانگی داشتیم آنقدر به اصالت خانواده ایرانی حمله نمیشد. هیچوقت از دیدن سکانسها و پلانهای آن سریال یا فیلم خجالت نمیکشیدیم. الان هم سریالها را نمیتوان خانوادگی دید و هم فیلمها و حتی کودکان را نمیتوان با کارتونها و انیمیشنها تنها گذاشت.
مهوش صبرکن و زندگی با محمود پاکنیت
مهوش صبرکن ابتدا درباره دوران زندگی خودش با محمود پاکنیت گفت:
در یک کلام میتوانم بگویم؛ گذشت. وگرنه زندگی ما با زندگی دیگر هنرمندان فرقی ندارد و فرقی هم نداشته است.
باید برای دوام و قوام زندگیها در خانواده بیاموزیم که از همدیگر بگذریم تا زندگی شکل بگیرد. حتی زمانیکه نقشهای خوبی پیشنهاد میشد اما اولویت با خانوادهام بود. به همین خاطر نمیتوانستم به خاطر فرزندان و همسرم، برخی از کارها را نمیپذیرفتم.
خانواده فراموش شد و همهچیز لاکچری شد!
وقتی سریالی مثل “خاطرات مرد ناتمام” نگاه کنیم میبینیم چقدر زمانی سر سفره کنار هم جمع شدن و احترام به بزرگتر و صیانت از خانواده اهمیت داشت.
امروز خودنمایی و لاکچریبازی بیش از همهچیز مهماند. باید روی میز بنشینم و روی زمین سفره پهن کردن انگار نوعی عقبماندگی محسوب میشود. چقدر آن سریالها و فیلمها که به خانواده و اصالتهایش میپرداخت هنوز هم تازگی دارند.
متأسفانه از جایی گفتند باید این فیلم بفروشد و این سریال حتماً دیده شود؛ با این نگاه کارها جلوی دوربین میرفتند آن موقع عبور از خط قرمزها و فراموش شدن خانواده به چشم آمد. دیگر از کنار هم بودن و صمیمیت خانواده در کارهایمان خبری نشد.
آن نگاه سنتی پدرانه و مادرانه و احترام به همدیگر جایی در کارهایمان نداشتند؛ به یک باره، کارهای متعددی ساخته شد که پدران یا شکستخوردهاند یا منفعل!
ذائقه جوانان را بردیم به سمت سریالهای ترکیهای…
میخواهیم ذائقه جوانان را به سمت سریالهای دستِ چندم و سوژههای ترکیهای ببریم؛ نمیدانم چه هدفی پشت آن است؟! ما داریم از آن نظام مادربزرگ و پدر بزرگ و اصالتها و سنتها فاصله میگیریم.
مثلاً میگوییم در زمانه تکنولوژی و رسانههای نوین قرار داریم اما بسیاری از سریالهای برخی از کشورها را میبینیم که به آداب و رسوم و سنتهایشان پایبندند و به روز بودنشان را هم حفظ میکنند.
اما امروز با این نوع نگاهِ صرفاً تجاری، آرام آرام ذائقه جوانان را به سمت و سویی میبریم که دیگر احترام به بزرگتر و تشکیل و صیانت از خانواده جایگاهی ندارند.
چه کسی به این آگهیهای بازرگانی مجوز میدهد؟
نمیدانم چه کسی اجازه میدهد این سبک زندگی غلط را آگهیهای بازرگانی تلویزیون به مردم نشان دهد؟ چه کسی اجازه میدهد این سریالهایی ساخته شود که به خانوادههای ایرانی حمله کند؟ چرا مثلِ گذشته به فیلمنامههایی مجوز نمیدهند که فرزندآوری و خانواده داشتن را ترویج دهد به جای تجردگرایی و خیانت!
باید جلوی فیلمنامههایی را بگیرند که زندگی غیرواقعی ایرانیها را نشان میدهد. سریالهایی بسازند که به جوانان یاد بدهد خانواده و داشتنِ خانواده چه تاثیراتی میتواند برای پیشرفت خودشان و جامعه داشته باشد.
وقتی میز ناهارخوری لاکچری نشان میدهند به جای اینکه روی زمین نشستن و سفره پهن کردن و همچنین دور هم بودن را نمایش دهند!
تجهیزات آشپزخانهای را در آگهیهای بازرگانی نشان میدهند که بیشتر مخاطب را خجالتزده خانوادهاش میکند. همهچیز دست به دست هم میدهد تا به خانواده و اصالتهایش حملهور شود.
پولشویی “رقص روی شیشه”
قرار بود در سریال “رقص روی شیشه” بازی کنم اما وقتی نوبت به من رسید گفتند پولشویی شده و همهچیز به هم ریخته است. اگر قرار باشد در این مدیوم، کار کنم حتماً نگاه میکنم تجمل و اشرافیگری و حمله به خانواده نباشد.
برای من خانواده از هر چیزی مهمتر است. به همین خاطر هیچوقت دنبال میهمانی دیدن و میهمانی رفتن و زد و بند با تهیهکننده نبودیم که به این واسطه بتوانم در کاری حضور داشته باشم. نه خودم چنین منشی دارم و نه همسرم محمود پاکنیت!
تعجبآور است!
نمیدانم این اتفاقات از کجا آب میخورد که جامعه را از این تکفرزندی و بیفرزندی و عدم تمایل به تشکیل خانواده درنمیآورند.
تلویزیون بیش از همه مراکز فرهنگی رسالت دارد که به دادِ صیانت از خانواده برسد. از محصولی که تلویزیون تبلیغ میکند تا سریالی که روی آنتن میبرد.
جملات و دیالوگهایی که خطرناکند و از طرفی نمایشخانگی که هر روز برای ماندگاریاش، از راهی غیر از راه هنرِ نمایش بهره میبرد. میتوانیم با هنرمندی و القای مفاهیم درست در سینما، تلویزیون حتی سریالهای خانگی، از خانواده و اصالتهایش دفاع کنیم.