
بدلکاری سریال «مختارنامه» سخت بود؟
عباس اصانلو، بدل مختار در سریال «مختارنامه» گفت: در این سریال من و فریبرز عربنیا چند آسیب جزئی دیدیم؛ ولی آسیبها و مصدومیتها در حدی نبود که بخواهیم خانهنشین شویم.
به گزارش ستاره ها و به نقل از ایرنا؛ عباس اصانلو کار بدلکاری را از سریال «امام علی(ع)» ساخته داوود میرباقری آغاز کرده و همراه با گروه بدلکاران خیبر (جوزی) در بسیاری از آثار همچون رستاخیز به کارگردانی احمدرضا درویش، «محمد(ص)» به کارگردانی مجید مجیدی «در چشم باد» ساخته مسعود جعفریجوزانی و موقعیت مهدی از هادی حجازیفر هم حضور داشته است.
او در سریال «مختار نامه» بدل مختار بود و در سکانسهای حساس، خطر را به جان میخرید. میرباقری دنبال کسی میگشته که هم بازیگر باشد، هم سوارکار و هم بدلکار و در نهایت عباس اصانلو را انتخاب کرده است.
این بدلکار به همراه دیگر اعضای گروه بدلکاری جوزی ضمن مرور خاطرات «مختارنامه» دربراه این سریال گفت.
او با یادآوری این نکته که بدلکاری را از سریال «امام علی(ع)» شروع کردم، اظهار داشت:
«استاد ورزشم، محسن زند مقدم کارمند سازمان صداوسیما بود. من در اوج ورزش بودم که سریال امام علی(ع) ساخته شد. توسط استادم به موقعیت (لوکیشن) این سریال رفتم و از طریق ورزش وارد سینما شدم.»
حوادث سریال «مختارنامه»
«سکانسی داشتیم که در آبادان کنار نهر گرفتیم. در آن سکانس که مختار را نفی بلد می کنند، چشم راستش بسته بود. با اسب تاخت میرفتم. وقتی بلند شدم، دیدم جاده تمام شده است و با کانال فقط پنج متر فاصله دارم. تلاش کردم که اسب داخل کانال نیفتد ولی خودم داخل کانال افتادم و آسیب جزیی دیدم.»
رابطه من با فریبرز عرب نیا عالی و دوستانه بود
«من جز خوبی از او چیزی ندیدم. در بازیگری، بسیار حرفه ای و کاربلد بود و تخصصی کار میکرد. در یکی از صحنهها هنگام سوار شدن بر اسب، ابرویش زخمی شد و بخیه خورد. میخواست سوار اسب شود که اسب کله زد. من در سکانسهای سوارکاری بدل او بودم؛ ولی سوار شدن بر اسب را خودش اجرا میکرد.»
مختارنامه مرهم درد شیعیان است
«افتخارم این است که در کنار استاد میرباقری کار را شروع کردم و ادامه دادم.
آقای میرباقری قبل از این که مختار پخش بشود، مصاحبه ای داشتند و گفتند از دل «مختارنامه» ۱۰ فیلم سینمایی بیرون خواهد آمد. این کارگردان بینش بالایی دارد و استاد فیلم های تاریخی است.
من افتخار میکنم که توانستم سهم و نقش کوچکی در این سریال داشته باشم. حدود ۱۳۰۰ سال از واقعه عاشورا میگذرد. ما در کتاب ها خوانده بودیم که امیرمختار ثقفی منتقم خون شهدا و قاتلان اهل بیت بوده؛ ولی با سریال مختارنامه بود که این موضوع را کاملا درک کردیم. چون اثرگذاری دیدن، از خواندن بیشتر است.»
رزمی کار بودن پله اول بدلکاری است
«بدلکاری یک تخصص است. در بدلکاری بالغ بر ۱۰ رشته و تخصص وجود دارد و هر چه علم بدلکار بالاتر برود، آسیب های بدنیاش کمتر میشود. قبل از انقلاب به این حرفه، کتک خوری میگفتند. همیشه این نگرانی را داشتم که به من نگویند کتک خور.»
در بدلکاری، تجهیزات و پشتیبانی کم داریم
«در کشورهای دیگر بدلکاران چون امکانات دارند، آسیب نمی بینند اما در کشور ما به خاطر حمایت های ضعیف، آسیب هم وجود دارد. ما برای محافظت از خودمان اقلامی را به کار می گیریم که خرجش ۱۰ برابر دستمزد ماست. تهیه کنندگان، زیر بار این هزینهها نمیروند. ما چون عشق و علاقه داریم از جیب خودمان هزینه می کنیم.»
از بدلکاری زندگی تامین نمی شود
«از دستمزد بدلکاری نمی شود زندگی را تامین کرد. بدلکاران به لحاظ درآمدی بسیار ضعیف هستند. شغل اول من چیز دیگری است و اگر فقط بدلکار باشم، محتاج نان شب میشوم. دستمزد یک بدلکار در کشور ما یک صدم بدلکاران خارج کشور است. ظرفیت انسانی ما در ایران بینظیر است ولی امکانات ما کم است.»
با جان خودمان بازی میکنیم
«ما عاشق بدلکاری هستیم و با جان خودمان بازی میکنیم. سرمایه یک بدلکار، جسم و جانش است. اگر میکروفون صدابردار آسیب ببیند، آن را عوض می کند ولی بدلکار از جانش مایه میگذارد.
در سکانس آتش سوزی، مواد ضدآتشی (آنتیفایر) که توسط مهندسان خودمان تولید شده، یک بسته اش بین ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومان است. دستمزدی که ما برای آتش سوزی در یک پلان می گیریم بین هشت تا ۱۰ میلیون تومان است.
ما موادی را تولید کردیم که هزینه آتش سوزی را به یک میلیون تومان کاهش می دهد. در عوض ممکن است دچار آسیب هم بشویم. موقع خرج کردن همه جا هزینه می شود اما وقتی به بدلکاران می رسند، می گویند پول نداریم.
الان وقتی میخواهیم یک ایربک وارد کنیم، که از بالا روی آن بپریم، باید ۲۰۰ میلیون تومان هزینه کنیم.»
حتی یک لوح تقدیر هم نمیدهند/ در جشنواره فیلم فجر همه به جز بدلکاران جایگاه دارند
«در کل سینما ۳۳ صنف داریم. در جشنواره فیلم فجر همه به جز بدلکاران جایگاه دارند. بدلکاران ما دور یک میدانی می چرخند که خروجی ندارد. هر چقدر بدرخشند، حتی یک لوح تقدیر هم به آنها نمی دهند.
از ما که گذشت ولی به جوان ها یک جایزه بدهند که دلخوش باشند. الان دوستان، فقط کار می گیرند که بیکار نمانند اما اگر داوری و رقابت باشد، کیفیت سازی می شود.
مدیر جلوه های ویژه، انفجار را طراحی می کند و جایزه میگیرد ولی کسی که در اثر انفجار به هوا پرتاب می شود، یک بدلکار است.
الان برخی پیشکسوتان ما محتاج نان شب و کرایه منزل هستند. این عزیزان یک عمر به خانواده شان گفتند ما هنرمند هستیم.
جوانی که میخواهد این مسیر را برود، وقتی پیشکسوتان را میبیند، توقف می کند. فقط عشق و علاقه است که ما را در این حرفه نگه داشته است.»